شاکه و خان منصور ایوانی
شاکه و خان منصور ایوانی

شاکه و خان منصور ایوانی

ترانه هایی از مانشت / دکتر علیرضا خانی،ایوانغرب


ترانه هایی از مانشت / دکتر علیرضا خانی،ایوانغرب
اقتباس از سایت بلوط
ترانه هایی از مانشت / دکتر علیرضا خانی،ایوانغرب
... آنچه در ابتدا از رباعی به ذهن خطور می کند استدلال است و می دانیم رباعی شعری ست که بر اساس استدلال، و استدلال فلسفی شاعرانه بنیان نهاده شده است. لحظه ای کوتاه بر اساس استدلال می توان شعری سرود که بیان فلسفی در آن خودنمایی کند البته جناب محمد مرادی نصاری نیز این ویژگی را در رباعی هایش چه آگاهانه و چه ناآگاهانه بکار برده است...

یادداشتی بر «نواختن ویولون با اَره» مجموعه شعر محمد مرادی نصاری
           چندی پیش آقای آیت نامداری از شاعران نجیب ایوانی را دیدم که خبر از چاپ رباعیات شاعر جوان دیگری از این شهر آقای محمد مرادی نصاری می داد و چند دقیقه نگذشت که خود آقای مرادی به جمع ما پیوست و من هم چاپ مجموعه ی شعرش را به او تبریک گفتم و از او سراغ مجموعه اش را گرفتم که گفت چند روز آینده برای نمایشگاه کتاب آماده می شود و بعد از مدتی جناب مرادی عزیز لطف کردند چند جلد از این مجموعه خوب و قابل تامل را در اختیار بنده گذاشتند. مجموعه شعر «نواختن ویولون با اره» که با تعداد ۵۴ رباعی از طرف انتشارات نصیرا با کیفیت خوب چاپ در تیراژ ۱۱۰۰ نسخه عرضه شده است از شاعر جوان و با ذوق و پرکار جناب آقای محمد مرادی نصاری است که چندیست در وادی رباعی سرایی گام نهاده است. آقای محمد مرادی نصاری اشعار زیبایی به زبان کُردی در گویش کلهری نیز سروده اند که امیدواریم در آینده اشعار کُردی ایشان نیز به چاپ برسد. با این مقدمه ی اندک به سراغ مجموعه شعر «نواختن ویولون با اره» می رویم و در کوچه های کوتاه این ابیات تاملی می کنیم. /
          آنچه در ابتدا از رباعی به ذهن خطور می کند استدلال است و می دانیم رباعی شعری ست که بر اساس استدلال، و استدلال فلسفی شاعرانه بنیان نهاده شده است. لحظه ای کوتاه بر اساس استدلال می توان شعری سرود که بیان فلسفی در آن خودنمایی کند البته جناب محمد مرادی نصاری نیز این ویژگی را در رباعی هایش چه آگاهانه و چه ناآگاهانه بکار برده است. خاصیت رباعی نیز همین است و البته ناخودآگاه انسان در رباعی به درکی فلسفی نائل خواهد شد. /
نازل شده مثل سوره ای سرگردان (ص ۳۲ ) /
سخت است که هر ثانیه در شک باشی (ص ۱۳ ) /
ای مرگ بگو چه بر سرت آوردند؟  (ص ۱۵ ) /
این رود فراموشی سختی دارد (ص ۱۷ ) /  
جسمم متولد همین نزدیکی ست/ روحم دو هزار سال قبل از میلاد  (ص ۲۰ ) /
من روح شکست ناپذیری کهنه  (ص ۴۱ ) /
اشکی که به دریای عدم می ریزد  (ص ۵۳ ) /
        ابیات و مصرع های دیگر در این دفتر هستند که ظاهراً استدلال فلسفی با نگاه شاعرانه و تخیلی را بهمراه دارند از این مهم که بگذریم از ویژگی های دفتر نواختن ویولون با اره استفاده از زبان گفتار است که خاص شعر امروز نیز هست./
دیدی که چقدر اتفاق افتاده؟  (ص ۴۴ ) /
کاری نکنی  (ص ۱۵ ) /
با من شوخی نکن  (ص ۱۵ ) /
آن بار که دیدمت جوان تر بودی  (ص ۱۶ ) /
عمریست که خواب کوچه را می بیند (ص ۴۷ ) /
در حنجره ها چه های و هویی افتاد (ص ۶۰ ) /
دائم نگران بره آهوهایم  (ص ۶۳ ) /
         محمد مرادی نصاری در نواختن ویولون با اره از شعر نو الهام گرفته است و این می تواند از ویزگی های مهم و خوب این رباعی سرا باشد و از مهم ترین ویژگی های شعر نو تاکید بر ابهام است. همانگونه که در شعر قدیم تاکید بر ایهام اهمیت داشت در شعر نو تاکید بر ابهام و استفاده از این ویژگی شعر نو در سرودن رباعی می تواند زبان را از حالت کلیشه اش خارج سازد و این از محاسن مجموعه است. زبان گفتاری و معاصر در این رباعیات با تزریق ابهام و استدلال فلسفی و نگاه شاعرانه و تخیل همراه است هرچند به اوج خود نرسیده است اما همین مقدار را نیز باید تحسین کرد. /
         دو فضای سیاسی-اجتماعی و عاطفی ذهن شاعر نواختن ویولون با اره را محصور کرده است بسامد واژگان سیاسی-اجتماعی در مجموعه زیاد است. واژگانی چون: سخت، شک، مترسک،خطر، تبر، زمستان، داغ، اضطراب، حنجره ی زخمی ،بغض، فریاد، سقوط، تگرگ، ،شب، مرگ، چنگ، سکوت، اسیر، سه قطره خون،کبود، بی تاب و... می توانند فضای ذهنی شاعر نواختن ویولون با اره را ترسیم کنند. شاعر درگیر این واژها و ترکیبات، شاعری درد آشناست.
آنسان که پرنده از خطر می فهمد
یا اینکه درخت از تبر می فهمد   
در روی زمین مگر زمستان را هم
از گرگ کسی عمیق تر می فهمد؟ (ص ۱۴) /
آخر چه قدر فراق ماهی ها را...؟   
ما از چه کسی سراغ  ماهی ها را...؟      
این رود فراموشی سختی دارد   
انگار زیاد داغ ماهی ها را...  (ص۱۷ ) /
من بغض شکسته ی چناری در باد
خاموشی ناگزیر صد ها فریاد  (ص ۲۰ ) /
حس نوستالژیک نیز در رباعی های شاعر جوان ایوانی وجود دارد آنجا که می سراید:
کو جنگل و قصه های دیو و پری ات؟
آن چشمه ی بی قرار نیلوفری ات ؟
بر تو چه گذشته این چنین خاموشی
«مانشت» منم عقاب خاکستری ات  (ص۳۱ ) /
        مولفه های بومی نیز در شعر محمد مرادی نصاری دلبستگی او را به محل زندگیش نشان می دهد آنجا که از «مانشت» سمبل ایستادگی و غرور این سرزمین و یا زمانی که از «هوره» این یادگار نخستین بشری و از بلوط و سرسختی آن حرف می زند:
گاهی به سقوط برگ می اندیشد  
یکریز به این تگرگ می اندیشد  
بر قله ی «مانشت» پلنگی تنها    
دارد همه شب به مرگ می اندیشد  (ص ۲۱ )
مرگ آمده سنگ می زند بر «مانشت»  
با یک دل تنگ می زند بر «مانشت»   
در فکر کدام لانه ی خرگوش است؟
این گرگ که چنگ می زند بر «مانشت»  ( ص۲۲) /
نازل شده مثل سوره ای سرگردان
بر سینه ی سرخ کوره ای سرگردان
دلتنگ تر از همیشه می آید باز
از دور صدای «هوره»ای سرگردان  (ص۳۲ ) /
دیروز برای خود بلوطی بودم  (ص ۲۳ ) /
مانشت منم عقاب خاکستری ات  (ص۳۱ ) /
البته کاستی هایی هم در این دفتر وجود دارد که آنرا برای مجال دیگری می گذاریم.  
به هرحال و روی اولین مجموعه رباعی محمد مرادی نصاری مجموعه ای قابل قبول و قابل تامل است و خواندن آنرا به دوستان و جوانان توصیه میکنم.امیدوارم محمد مرادی نصاری فضاهای دیگر شعری خصوصاً شعر و ادبیات کُردی را نیز تجربه نماید و با استعداد و ذوقی که در ایشان می بینم انشاالله در آینده از این شاعر جوان مجموعه های دیگر را خواهیم دید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد