...آن
چه از نخستین خوانش ابیات شوکرانه از دیوان شاکه و خان منصور انسان را
تحت تأ ثیر قرار می دهد مفهوم پویا و زنده و شور انگیز آن است ، آهنگ و
طنین خاص شعر متناسب با شوق و دل سپردگی این دو شاعر است در عین حال
بکارگیری واژگان « بینایی بان سه ر ، که س سرنه زانا، ئه ی بار ئلاهی» که
هریک بهره ای از قرآن کریم دارند چنان هماهنگ و گیرا در فواصل مصراع ها جای
گرفته اند ...
در پی درخواست دوستان عزیز و شاعران
توانای شهر و استانم آقایان علی محمد محمدی دبیر کنگره ی ملی شاکه و خان
منصور و محمدرضا رستم پور دبیر کمیته ی اطلاع رسانی و تبلیغات کنگره، مبنی
بر نوشتن مطلبی به پیشواز این کنگره، بر آن شدم تا بیتی از دیوان این دو
شاعر بزرگ را به اختصار شرح دهم که در خور تامل و شایسته ی این استقبال
باشد.
بی شک و تردید عموما در هر زمینه ای و خصوصا در حوزه ی
فرهنگ و ادب، وجود و حضور ارباب رای و نظر، اولین شرط رونق بازار آن خواهد
شد، اما در وضعیت کنونی ادبیات ما بویژه شعر، صاحبان اهلیت و ارباب رای و
نظر حضور ندارند، نگاهی با تامل و تعمق بر صفحات مجلات و آثاری که هیات
کتاب یافته اند، موید این نظر است. البته بر ماست که حضور نیم رنگ بعضی از
عزیزان و اصحاب قلم را بستاییم و حرمتشان را پاس بداریم، چرا که اگر این
نیمه حضور نیز نبود و آن دلسوزان نبودند ماجرا دیگرگونه بود.به قول مولانا
جلال الدین: ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نامحرمان ما خامشیم.و زمره
ی اهل ادب و هنر و فرهنگ مگر از اینگونه لطایف بسیار نگفته و نیاورده اند؟
بگذریم که این مقال، اطناب و اطاله را بر نمی تابد و قرارگاه ایجاز و
اشارت است.
شوکرانه م پید بوو بینای بان سه ر)
کووره گلالان لافاو گرته وه ر)
آن
چه از نخستین خوانش ابیات شوکرانه از دیوان شاکه و خان منصور انسان را
تحت تأ ثیر قرار می دهد مفهوم پویا و زنده و شور انگیز آن است ، آهنگ و
طنین خاص شعر متناسب با شوق و دل سپردگی این دو شاعر است در عین حال
بکارگیری واژگان « بینایی بان سه ر ، که س سرنه زانا، ئه ی بار ئلاهی» که
هریک بهره ای